مکمل های اسید چرب اشباع که معمولاً به گاوهای شیری خورانده می شوند از نظر مشخصات اسید چرب متفاوت هستند. گزارش شده است که برخی از مکمل ها با میزان بسیار زیاد اسید پالمیتیک یا اسید استئاریک دارای هضم پایینی در دستگاه گوارش هستند. اسیدهای چرب اشباع پتانسیل تشکیل ساختارهای بلوری با خلوص بالا را دارند که ممکن است بر قابلیت هضم تأثیر بگذارد. کالریمتری اسکن افتراقی یک روش حرارتی است که معمولاً در علم مواد برای اندازه گیری تغییر در جریان گرما به دلیل جذب انرژی یا جذب انرژی از یک نمونه در هنگام گرم شدن استفاده می شود و برای توصیف یک سری مکمل های چربی تجاری مورد استفاده قرار گرفت. فرضیه ما این بود که مکمل های چربی با میزان بسیار زیاد اسید پالمیتیک یا اسید استئاریک از نظر خصوصیات حرارتی در مقایسه با آنهایی که شامل سطوح متوسط این اسیدهای چرب هستند به دلیل تشکیل ساختارهای کریستالی ثانویه متفاوت هستند که ممکن است باعث کاهش هضم شود. اولا، اجرای مکرر تغییرات کم در دمای ذوب و آنتالپی (ضریب تغییر >4%) را نشان داد. مکمل هایی با %98 اسید استئاریک، %98 اسید پالمیتیک، و ترکیب اسید استئاریک به اسید پالمیتیک (نسبت 44 به 55 درصد) با سطوح خیلی کم اسیدهای چرب غیراشباع مقایسه شد. دمای ذوب مخلوط اسید پالمیتیک با اسید استئاریک 2/61 درجه سانتیگراد و مشابه با دمای ذوب اسید پالمیتیک (9/62 درجه) بود. با این حال، دمای ذوب اسید استئاریک و اسید پالمیتیک با خلوص بالا به 73.7 و 67.8 درجه سانتی گراد افزایش یافت، و آنتالپی 12.5 درصد در مقایسه با ترکیب اسید پالمیتیک و اسید استئاریک افزایش یافت. یک مکمل اسید چرب بسیار غنی از اسید استئاریک (بالای 98 درصد) بالاترین دمای ذوب را داشت و یک مورد متوسط غنی از اسید پالمیتیک (تقریبا 85 درصد) که حاوی 10.1٪ اسیدهای چرب غیراشباع بود، دارای کمترین مقدار آنتالپی در تمام مکمل های اسید چرب بود. کالریمتری اسکن افتراقی ممکن است برای غربالگری و طراحی مکمل هایی با خواص فیزیکی بهبود یافته که ممکن است با هضم در ارتباط باشند مفید باشد.
کالریمتری اسکن افتراقی یک روش کارآمد و قابل تکرار برای تجزیه و تحلیل خصوصیات فیزیکی مکمل های تجاری اسیدهای چرب است. مکمل هایی که بالای 96٪ اسید استئاریک یا اسید پالمیتیک داشتند دارای بالاترین مقادیر آنتالپی بودند. دمای ذوب در محصولات با میزان کمتر اسید پالمیتیک یا اسید استئاریک کمتر بود، و دمای ذوب و آنتالپی با افزایش اسیدهای چرب غیراشباع کاهش یافت. حتی مقادیر پایین از اسیدهای چرب غیراشباع هنگامی که در یک مکمل استفاده می شود، تأثیر زیادی بر دمای ذوب و آنتالپی دارد. مکمل های بسیار غنی از اسید استئاریک و اسید پالمیتیک که دارای قابلیت هضم بسیار کمی بودند دارای دمای ذوب و آنتالپی زیادی بودند. تشکیل ساختارهای کریستالی پایدار در یک مکمل اسیدهای چرب ممکن است توانایی امولسیون و جذب شدن آن در بخش های انتهایی دستگاه گوارش را محدود کند و تحقیقات آینده باید با استفاده از روش هایی مانند X-ray diffraction خصوصیات ساختارهای بلوری را بیشتر کشف کند. برای اثبات مستقیم روابط بین خصوصیات فیزیکی مکمل اسیدهای چرب و قابلیت هضم تحقیقات بیشتر مورد نیاز است.
گروه علمی شرکت اگرین تک
سیستم های تغذیه متراکم برای تولید گوشت گاو بر اساس نسبت زیاد کنسانتره جایگزین علوفه بنا شده اند که می تواند منجر به اختلالات گوارشی شود. با این حال، اندازه ذرات خوراک های مختلف فیبری نیز می تواند بر الگوی تخمیر شکمبه و در نتیجه عملکرد دام تأثیر بگذارد. تخمیر شش منبع فیبر (پوسته سویا، تفاله چغندر قند، تفاله پالم، پوسته یولاف، کنجاله یونجه و کاه جو) در دو فرم ارائه (غیر فرآوری شده و آسیاب) به صورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. تولید بیشتر گاز هنگام استفاده از محصولات به صورت اسیاب به جز کاه جو ثبت شد. با این حال، مواد خوراکی بدون در نظر گرفتن فرم ارائه رتبه بندی تولید گاز مشابه داشتند. اندازه ذرات به طور قابل توجهی بر نسبت اسیدهای چرب فرار تأثیر نمی گذارد. تولید متان به عنوان شاخص بهره وری تخمیر، تفاوت عمده ای بین فرم های ارائه یا خوراک غیر علوفه ای در مقایسه با کاه نشان نمی دهد و بیشتر با مقدار تخمیر نسبت به تغییرات کیفی تخمیر مرتبط است. با توجه به سایر اجزای خوراک، مقایسه مواد خوراکی در تخمیر میکروبی شکمبه نه تنها به نسبت فیبر آنها بستگی دارد بلکه می تواند از طریق سطح پروتئین و چربی آنها نیز تحت تاثیر قرار گیرد.
در این مطالعه در مورد اثر فرم ارائه (غیر فراوری شده و اسیاب) و الگوهای تخمیر شش منبع فیبر پوسته سویا، تفاله چغندرقند، تفاله پالم، پوسته یولاف، کنجاله یونجه و کاه جو ارزیابی شد. مواد خوراکی در یک سیستم آزمایشگاهی، با استفاده از مایع شکمبه به دست آمده از میش های تغذیه شده با 5/0 کیلو یونجه و 5/0 کیلو کاه جو آزمایش شدند. همه مواد خوراکی به جز کاه جو تولید گاز بالاتری در فرم اسیاب داشتند. در میان مواد خوراکی، زمانیکه به شکل بدون فراوری انکوباسیون شدند، بیشترین حجم گاز برای تفاله چغندرقند بعد از 8 ساعت ثبت شد، در حالی که پوسته یولاف و کاه جو کمترین تولید گاز را داشتند. در طول بخش اول انکوباسیون، تولید متان در اسیاب بالاتر از بدون فراوری بود. در میان مواد خوراکی، بدون توجه به اسیاب کردن یا بدون فراوری، تولید متان در تفاله چغندر بالاترین بود. به طور مشابه، فرم ارائه از نظر کیفی بر تخمیر تأثیر نمی گذارد، زیرا هیچ تفاوتی در نسبت اسیدهای چرب فرار مشاهده نشد. اثر اندازه ذرات مواد خوراکی فیبری تأثیر عمده ای بر نرخ و میزان تخمیر میکروبی شکمبه ندارد.
اندازه ذرات خوراک های الیافی تأثیر عمده ای در میزان تخمیر میکروبی شکمبه آنها دارد اما نه بر نرخ آن، و بنابراین در هر دو نوع ارائه خوراک ها طبقه بندی یکسانی داشتند. بنابراین، پاسخ متفاوت آنها در استفاده از هضم در شرایط عملی در عوض به عوامل مرتبط با رفتار تغذیه حیوانات مربوط می شود که از توانایی این مطالعه در شرایط آزمایشگاهی خارج می شود که فقط pH شکمبه و سرعت عبور را بررسی می کند. از نظر روش، اسیاب خوراک ها به اندازه 1 میلی متر یک استاندارد معتبر در آزمایشات انکوباسیون آزمایشگاهی است، که مقایسه مواد خوراکی را تغییر نمی دهد. تخمیر مواد خوراکی الیافی غیر علوفه ای اثرات نسبت و ترکیب دیواره سلول آنها را برجسته می کند. با این حال، سایر اجزای غیر فیبری مانند سطح پروتئین و چربی نیز می توانند پاسخ را تعدیل کنند. تولید متان به عنوان شاخص بهره وری تخمیر تفاوت عمده ای بین فرم ارائه و بین خوراک های غیر علوفه ای در مقایسه با کاه نشان نداد و بیشتر با مقدار تخمیر مرتبط بود تا تغییرات کیفی در تخمیر.
گروه علمی شرکت اگرین تک